،پرنده ی کاغذی عاشق آسمان بود یک عمر .ودر فراق او٬عمری سوخت با هر وزشی شوق پرواز و رسیدن٬ .او را از خود ٬ بی خود می کرد افسوس! دیر فهمید... ،خیلی دیر پرنده های کاغذی پرواز نمی کنند
قدیما
نفهميدم چي شد (chete)نفهميدم چته نفهميدم چطور رفتي نمي دونم چرا بدون خداحافظ رفتي نمي دونم چرا جواب سئوالامو نداده رفتي نفهميدم چرا منو با يه دنيا علامت سئوال گذاشتي و رفتي حرفاي مهمي از خودم داشتم مشورتاي مهمي واسه خودم مي خواستم نگفتي، سكوت كردي و رفتي منم موندمو بدبخت شدم روزگار... ---------------------------
رفتي نموندي بي وفا ...فداي سرت to daneshgah, be in jomleye roo divar khandidam allan oon be man mikhande ---------------------------
كيك؟ يعني من داشتم مواد اوليه كيك زندگيمو جمع مي كردم؟ اصلا مگه من بايد مواد اوليه كيك زندگيمو جمع مي كردم؟ نه جمع نكردم نمي دونستم نمي خواستم شايدم ناخواسته داشتم جمع مي كردم ولي اگه هم بود، همشون فاسد بود آخه آخرش، ثمره يك عمر آشپزي زندگي من، يه چيزي شده افتضاح به همه چيز مي مونه بجز كيك شاديدم كيك من فرق داره جنسش زهره ماره و كوفت خلاصه بجاي كيك و عسل، شوكران داريم و زهر نمي دونم مواد كيكم فاسد بود يا آشپز بي خيال فداي سرت همين كه زنده ام، نفس مي كشم خوبه كيكمم لايق خودمه واسه من خوشمزست حتما حتما ... ---------------------------
No comments:
Post a Comment